سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرش شادمان

تاریخ فرش ایران

فرش نوعی گستردگی بافته شده است الیاف پنبه، پشم و در بعضی موارد ابریشم است که معمولا برای پوشش زمین به کار می رود. از آنجا که قالی و فرش همیشه نقش های زیبا بر خود داشته اند، امروزه به جنبه ی تزئینی آن نیز توجه می شود. 
در تاریخ فرش، قدیمترین فرش دستباف متعلق به ایران بوده و در سال 1949 در دومین مرحله ی کاوش های باستان شناس روسی که رودنکو نامیده میشد، در منطقه ای به نام پازیریک کشف شده و به همان نام نامگذاری شد.

چنین کشفی چون بمبی صدا کرد و سبب شد جایگاه فرش ایرانی در جهان شناخته شده تر باشد و بافندگان ایرانی بیش از پیش مورد توجه محققان و خریداران فرش قرار گیرند، چرا که تمام دنیا معتقد بود دانسته های خود در صنعت فرش را مرهون همین خطه و بوم است؛ امروزه نیز صنعت فرش ماشینی ایران به خوبی میان جهان شناخته شده است و کیفیت این فرش ها برای همگان اثبات گردیده.

به همین سبب بر آن شدیم تا تاریخچه ی فرش در ایران را مورد بررسی قرار دهیم، باشد که فرزندان ایران زمین تاریخ را بخوانند و بدانند برای آبادانی این سرزمین چه زحمت هایی کشیده شده است.



سرگذشت فرش دستباف ایرانی  
قدیمترین فرش دستبافت ایرانی در سال 1949 در دومین مرحله کاوشهای باستان شناس روسی، رودنکو در منطقه پازیریک کشف و به نام فرش پازیریک نامیده شد.
رودنکو در کتابی که به مناسبت این اکتشافات در سال 1953 در روسیه منتشر کرد، درباره فرش مکشوفه توضیحات مفصلی نگاشت و آن را صراحتا کار ایران و قدیمی ترین فرش ایرانی در دنیا بیان نمود. او نوشت: “بدون اینکه بتوانیم به طور حتم بگوییم این فرش کار کدامیک از سرزمین های ماد-پارت(خراسان قدیم) یا پارس است، تاریخ فرش مذکور و پارچه هایی که در پازیریک کشف شد قرن پنجم و یا اوایل قرن چهارم پیش از میلاد تشخیص داده می شود.” سپس او اضافه می کند: “تاریخ این قالی از روی شکل اسب سواران معلوم می شود. طرز نشان دادن اسبهای جنگی که به جای زین قالی بر پشت آنها گسترانده اند و پارچه روی سینه اسب از مشخصات آشوریها می باشد اما در روی فرش پازیریک ریزه کاریهای مختلف و طرز گره زدن دم اسبها ، در نقوش برجسته تخت جمشید نیز دیده می شود.” 

قدمت فرش بافی و به طور کل منسوجات در ایران بسیار زیاد است. آثار زیبا و تفکر بر انگیزی از دوره های مختلف کشف شده اند که نمی توان آنها را به طور دقیق به یک دوره خاص نسبت داد. 

گاهی اوقات یک اثر طی گذشت سالیان دراز و طی سلسله های مختلف ساخته شده است.

امروزه مراکز عمده ی تولید و بافت قالی، کشورهای ایران، پاکستان، هند، ترکیه، شمال آفریقا، منطقه قفقاز، نپال، اسپانیا، ترکمنستان و تبت می باشد. 


دوران رنسانس و فرش ایرانی

در زمان تسلط مغولها (قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی) قالی بافی به سطح بسیار رفیعی از زیبایی و تکنیک رسید. شکوفایی این صنعت شاید با حکومت غازان خان (1307-1295 میلادی) مصادف بود.

اما اوج شکوه قالی کلاسیک ایرانی را که از آن با رنسانس قالی ایران یاد می شود زمان سلاطین صفوی (1722-1499  میلادی) به ویژه زمان حاکمیت شاه طهماسب اول (1587-1524  میلادی) و شاه عباس کبیر(1629-1587 میلادی) ثبت کرده اند. از این دوران حدود 3000تخته فرش به یادگار مانده که درموزه های بزرگ دنیا و یا در مجموعه های شخصی نگهداری می شوند.

در این دوران در کنار قصرهای پادشاهان کارگاههای قالی بافی بنا شد و مراکز گوناگون که قبلا در تبریز ، اصفهان ، کاشان ، مشهد ، کرمان ، جوشقان ، یزد ، استرآباد ، هرات و ایالات شمالی نظیر شیروان ، قره باغ و گیلان وجود داشتند توسعه و رونق بیشتری گرفتند.

در همان زمان ، نقاشان و نگارگران بلندپایه طرحهای خلاصه شده و ترکیبی ترنج در وسط قالی و لچکها را در آن وارد کردند. یعنی همان طرحی که قبلا به زیباترین وضعی در قرن پانزدهم روی جلد کتابهای ارزشمند به کار می رفت.

با اشغال کشور بوسیله افغانها (1722-1721 میلادی) این صنعت و هنر رو به انحطاط گذاشت.

در قرن نوزدهم قالیهای ایرانی ، بویژه فرشهای نفیس ناحیه تبریز به اروپا راه یافتند. از سوی کشورهای اروپایی نمایندگانی به تمام کشورهای مشرق زمین گسیل شدند و با رقابت بسیار فشرده کلیه فرشهای کهنه و عتیقه را گردآوری کرده به قسطنطنیه که هنوز هم مهمترین بازار قالی مشرق زمین بود فرستادند.

با به پایان رسیدن منابع فرشهای کهنه ، شرکتهای انگلیسی (زیگلر 1883م) آمریکایی و آلمانی به طور نامحدود اقدام به تاسیس کارگاههایی در تبریز ، سلطان آباد(اراک) و کرمان کردند. این روال تا جنگ جهانی اول که تولید قالی به طور قابل توجهی افزایش یافته بود ادامه داشت.

اولین فرش به احتمال زیاد بوسیله افراد چادر نشین برای فرش کردن کف خاکی چادرشان بافته شده بود. ولی امکان اینکه فرش بوسیله مصریها، یا چینیها و یا حتی بوسیله افراد دیگر اختراع شده باشد است. و حتی امکان اینکه تمام این مردم فرش را خودشان اختراع کرده باشند بدون اینکه با هم ارتباط و یا تماسی داشته باشند است.

ما مطمئن هستیم که فرش بافی به بالاترین حد خود در پنج قرن قبل از میلاد رسیده بود. این بوسیله باستان شناسان روسی رودنکو و گریازنوف در سال 1949 در دره پازیریک، تقریباً 5000 فوتی کوههای التایی کشف شده و به نام فرش “گره دار” معروف است.

فرش پازیریک نمونه کمیاب و زیبایی است که با تکنیک بالا بافته شده است، فرش پازیریک که 2400یا 2500 سال از عمر آن میگذرد در مقبره یخ زده رئیس سیتها در مغولستان که بصورت بسیار خوب نگهداری شده بود پیدا شد.


فرش ایرانی در گذر تاریخ

در گذر تاریخ ایران صنعت و پیشه فرشبافی بصورت یک هنر و مهارت خاص درآمده است.

موقعی که کوروش کبیر در سال 539 قبل از میلاد کشور بابل را فتح کرد، صنعت و هنر فرش را به کشور خود معرفی کرد. گفته شده است که در آرامگاه کوروش که در پرسپولیس بخاک سپرده شده است، با گرانبهاترین فرشها پوشیده بود. حتی قبل از او هم مردم صحرا نشین در مورد فرش بافی گره ای اطلاعاتی داشتند. آنها از گله های گوسفندان و بزهای خود پشم خوب و بادوام برای کار خود میگرفتند .

اولین مدرک موجود در رابطه با موجودیت فرش در نوشته های چینیها مربوط به سلسله ساسانیان که در سال 224 تا 641 بعد از میلاد است میباشد. در سال 628 میلادی امپراطور هراکلیس مقداری فرش بعد از پیروزی به شهر تیسفون که پایتخت ساسانیان بود آورد. موقعی که در سال 637 میلادی عربها به شهر تیسفون غلبه کردند، و شهر را غارت کردند مقدار قابل توجهی فرش بود که یکی از آنها فرش باغی مشهوری بود بنام ” موقع بهار خسرو”. این فرش در تاریخ بنام گرانبها ترین فرش بوده است. فرشهایی که در موقع سلطنت خسرو اول که در سال ( 531– 579) بود بصورت 90 فوت مربع بافته میشد، که مورخان عرب اینگونه توصیف کرده اند: گوشه های آن تختی باشکوه از گلهای آبی، قرمز، سفید، زرد و سبز است; رنگ زمینه آن کپی از زمین به رنگ طلائی، سنگهائی به شفافیت کریستال که به باطل تصوری از آب است، گیاهان با حریر و میوه ها با رنگ سنگی شکل گرفته اند، ولی متاًسفانه عربها این فرش گرانبها را به قطعات کوچک بریده و جداگانه فروخته اند.

بعد از دورهً سلطه خلفای عرب، یک نفر از قبایل ترک، بنام سلجوق ایران را فتح کرد. سلطه سلجوقیان ( 1038– 1194 ) به لحاظ تاریخ فرش در ایران مهم است. زنان سلجوقی تبحر خاصی در بافتن فرش با گره های ترکی داشتند، در استانهای آذربایجان و همدان که بمدت زیادی تحت نفوذ سلجوقیان بود،از گره های ترکی در این مدت استفاده می شد.

حمله مغولان (1220 – 1449) اولین حمله وحشیانه به ایران بود، اما بعد از چندی آنان تحت نفوذ ایرانیان قرار گرفتند. شهر تبریز، متعلق به رهبر ایلخانیان، غازان خان (1295 – 1304)، با فرشهای گرانقیمت فرش شده بود. فرمانروای مغولان شاهرخ (1409  – 1446 ) که در بازسازی آنچه از حمله مغولان ویران شده بود به تشویق کردن و دلگرم کردن تمام هنرمندان و صنعتگردان سرزمین و کشور پرداخت. اما قالیبافی در این دوران به شکلی خیلی ساده که بیشتر نقشهای هندسی داشت تمام می شد.


فرش های مشهور ایرانی

با وجود شهرت و قدمت هزاران ساله ولی باز هم فرش ایرانی بین مردم ایران ناشناخته است؛ کمتر کسی میتواند با دیدن فرشی محل بافت آن را حدس بزند و در مورد خصوصیات با ارزش آن صحبت کند، در حالیکه با اتمام یک فرش، شناسنامه آن نیز همراه با خودش قادر می شود.عدم آگاهی نسبت به ویژگی های فرش سبب معضلاتی می شود. 

1.فرش ترکمن

2.فرش مود خراسان

3. فرش مشهد

4. فرش زنجان

5. فرش باصری

6.فرش شیراز و نیریز 

7.فرش بیرجند 

8. فرش تصویری بلوچی 


فرش ایرانی در دوران صفویان

شاید مهمترین تاریخ در صنعت فرش در ایران مربوط باشد به دوره فرمانروایان صفویه(1499 – 1722 ). براستی و حقیقتا که محکمترین دلیل و گواه این هنر و صنعت به این دوره برمیگردد. تقریبا 1500  اثر حفظ شده در موزه ها و کلکسیونهای سراسر دنیا موجود است. در ایران در دوره فرمانروائی شاه عباس (1571 – 1629)، تجارت و هنر و صنعت شکوفا شد. شاه عباس به تشویق و دلگرم کردن مردم به تماس و مبادله با اروپا بود و پایتخت خودش را که اصفهان بود به یکی از مجلل ترین و عظیم ترین شهرهای ایران درآورد. او همچنین یک کارگاه بزرگ برای فرش ها درست کرد که هنرمندان در آنجا کار کنند تا بهترین و باشکوه ترین نمونه های فرش را ببافند. بیشترین این فرشها از ابریشم با رشته های طلا و نقره که تزئین کننده آنها بود بافته شده بودند.

دوره کارگاه های فرش در ایران با هجوم افغانها(1722) به پایان رسید. افغانها تا زمانی که (1736) سلطه آنها در ایران بود اصفهان را از بین بردند، تا اینکه یک سالار جوان از خراسان، بنام نادر خان شاه ایران شد. در تمام مدت فرمانروائی نادر شاه تمام وقت و نیروی آن صرف جنگیدن با افغانها، ترکها و روسها را گذشت. در این دوره و تمام دوران یاغی گری و آشفته ایران بعد از مرگ او(1747) هیچ فرشی که ارزشی داشته باشد بافته نشد، و این رسم و سنت بتنهائی بوسیله افراد چادر نشین و هنرمندان این صنعت در شهرهای کوچک دنبال میشد.

در آخرین ربع قرن نوزدهم و در زمان فرمانروایان قاجار این شغل دوباره پا گرفت. صنعت فرش با فرستادن آن به اروپا از تبریز به استانبول دوباره رونق گرفت. در اواخر قرن نوزدهم میلادی بعضی از شرکتهای اروپائی و آمریکایی به ایران آمدند و این هنر و صنعت را به بازارهای کشور خودشان فرستادند.
امروزه، بافتن فرش به گسترده ترین هنر دستی در ایران مبدل شده است، و همینطور در خارج از کشور هم بخوبی شناخته شده است. فرشهای ایرانی امروز از شهرت و اعتبار خاصی که به خاطر رنگ و تنوع و الگوهای گوناگونشان، برخوردار است. 

 


تاثیر سایر هنرهای ایرانی بر فرش ایران

تأثیرهنرهای ایرانی نظیر معماری و سفال گری و به خصوص پارچه در غال کشورهای دور و نزدیک و در حوزه گسترده حکومت بیزانس در تمام قرون وسطی دیده می شود. در قرون بعد نیز در دوران آل بویه و سپس سلجوقیان به وجود کارگاه های رنگرزی  بافت به صورت کارگاه های صنعتی و تولیدی در بسیاری شهرهای ایران نظیر یزد، کاشان و اصفهان اشاره شده است. در این کارگاه ها علاوه بر بافندگان، رنگ رزان به طور دائم حضور داشتند و تجربه و مهارت و ذوق خود را در این رنگرزها به کار می گرفته اند. شهرت ایرانیان در رنگ سازی و دریافت ارزش رنگها به خصوص در زمینه های مربوط به کتاب سازی و منیاتور نیز به مرزی رسیده بود که با گسترش مکتب هنری برجسته ای نظیر مکتب هرات ایرانیان به عنوان استادان رنگ ساخته می شدند.

کلاویخو در سفرنامه اش از نگار جامه یاد می کند و می گوید:همان طور که از اسم آن پیداست پارچه ای دارای نقش و نگار بود و در تار وپود آن از رشته های زر یا نخ های رنگین استفاده می شد . به دست پارچه بافان زبردست بافته می شد و لطف و زیبایی آن معرف ثروت سلاطین و فرمانروایان وقت بود این لباسهای فاخر را تنها سلطان نمی پوشید بلکه گاه به عنوان خلعت به دیگران اعطا می شد .کسی که مأمور صباغی و رنگ پارچه ها و ابزار کار بافندگان و حقوق آنان بود خدایگان طراز خوانده می شد.

درباره زیبایی و ظرافت نقاشی ها و مینیاتورهای مکتب هرات که بعدها به تبریز و سپس اصفهان منتقل شد، بسیار گفته شده است طراحان و نقاشان این هنرها طرح ها و نقوش درخور تحسین منیاتور را به شیراز منتقل کردند و با وجود دقت و ظرافت و مهارتی که در این طرح ها به کاررفته است نمی توان آنها را بدون توجه به رنگ های انتخابی برایشان که نتیجه و شاهکار تلاش و زحمت هنمرندان گمنام رنگرز است در نظر گرفت . رنگ های درخشان و بی بدیل منیاتورها عمدتاً حاصل رنگهای معدنی شناخته شده از ترکیبات و سنگ های معدنی رنگینی نظیر کرم و اخرا و لاجورد و غیر بودکه همراه باطلا برای تذهیب  تشعیر منیاتورها به کار می رفت اما رنگ های فرش با استفاده از گیاهان و طبیعی  به کمک مهارت استادکاران رنگرز به حد و دامنه ای رسید که به تدریج دیگر هنرها و صنایع دستی را سایه قرارداد روناس و نیل و اسپرک و پوست گردو  پوست انارو زعفران وسایر رنگهای گیاهی که ازصدها سال پیش بشر شناخته بود به دست هنرمندان رنگرز ایرانی جلوه ای یافت که در هیچ کجای دیگر جهان تقلید شدنی نبود.
به دلایل بسیار روشن که مهمترین آن نا امنی شغلی و اجتماعی بود صنعتگران از جمله رنگرزان سعی در مخفی نمودن رموز کارخویش داشتند شاید به همین دلیل است که ما امروز اشارات اندکی از روش کارشان و از آن کمتر نام وارزش کار آنان در دست داریم .